ارتباط میان کسب و کارها
ارتباط میان کسب و کارها
میتوانیم از دیدگاه های مختلفی آن را تعریف کنیم
برای مثال میتوانیم بگوییم زمانی که دو یا چند صاحب کسب و کار برای سازماندهی و اداره کسب و کار خود با هم دیگر یک ارتباط تجاری برقرار میکنند آنگاه یک ارتباط بین کسب و کار شکل گرفته است
یا علاوه بر این تعریف میتوانیم بگوییم منظور از ارتباط بین کسب و کارها مبادله دیدگاه ها و ایده های مربوط به چند کسب و کار مختلف است که در نهایت باعث میشود کسب و کار ها به اهداف سازمانی خود برسند
نکته ای که در این بخش حائز اهمیت است این است که باید بدانید گاهی اوقات منظور از ارتباط بین کسب و کارها ،
ارتباط بین بخش های مختلف یک کسب و کار نیز هست
یعنی اگر هدف ما در این نوع ارتباط تبادل اطلاعات و تجربه ها باشد
میتوانیم بگوییم حتی بخش های مختلف یک کسب و کار نیز میتوانند با همدیگر ارتباط تجاری داشته باشند
اهمیت ارتباطات سازمانی به چه معناست؟
- ارتباطات سازمانی، انگیزه کارکنان را از مسیر اطلاع رسانی و شفاف سازی در مورد وظیفه ای که باید انجام شود، نحوه انجام کار و نحوه بهبود عملکرد آنها (در صورتی که در حد مطلوب نباشد)، افزایش می دهد.
- ارتباطات سازمانی، منبع مناسب اطلاعاتی در خدمت اعضای سازمان جهت فرآیند تصمیم گیری است چراکه به شناسایی و ارزیابی مسیر اقدامات جایگزین کمک می کند.
- ارتباطات همچنین نقش مهمی در تغییر نگرش افراد ایفا میکند، به این معنا که یک فرد آگاه، نگرش بهتری نسبت به یک فرد با آگاهی کم خواهد داشت. مجلات سازمانی، جلسات و اشکال مختلف ارتباطات شفاهی و کتبی به شکل گیری نگرش کارکنان کمک می کند.
انواع ارتباط بین کسب و کارها
در حالت کلی میتوانیم دو نوع ارتباط بین کسب و کارها در نظر داشته باشیم که در ادامه به سراغ بررسی هر کدام به صورت جداگانه میرویم
الف. ارتباطات تجاری داخلی
طبیعتاً اولین نوع ، ارتباط داخلی است که در این حالت بخش ها و افراد مختلف یک سازمان یا یک کسب و کار با هم انواع مختلفی از چند نوع ارتباط را ایجاد میکنند این بخش خود به چند نوع ارتباط دیگر تقسیم میشود :
- ارتباط صعودی : همان طور که از اسم این نوع ارتباط پیداست این ارتباط از پایین به سمت بالاست یعنی این ارتباط از بین کارمندان تا بخش های بالایی شرکت مانند مدیرعامل و .. ادامه دارد در این نوع ارتباطات سلسله مراتب اهمیت بسیار زیادی دارد
- ارتباط مدیریتی : این ارتباط برعکس ارتباط قبل به جای اینکه از پایین به بالا باشد از بالا به پایین است و در این حالت یک مدیر ، ارتباطی را با کارمندان خود برقرار میکند
- ارتباط جانبی : در این حالت بخش های مختلف یک شرکت یا یک کسب و کار با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند
مزایای ارتباطات سازمانی
برای موفقیت یک سازمان، نه تنها باید یک خط ارتباطی باز میان مدیران، کارکنان، ذینفعان و جامعه شرکت برقرار باشد بلکه باید یک استراتژی برای اطمینان از موثر بودن، سازگاری و همسویی با اهداف کسب و کار وجود داشته باشد.
مطمئناً، این امر نیاز به برنامه ریزی، زمان، و احتمالاً کمی سرمایه گذاری دارد، اما بازده آن بسیار زیاد است.
برخی از مزایای موجود در این حوزه عبارت اند از:
• ایجاد اعتماد میان افراد که منجر به افزایش تعامل می شود.
• این فرآیند تضمین می کند که صدای کارمندان شنیده می شود. این صدا می تواند بازخوردی را که سازمان شما برای بهبود و رشد بدان نیاز دارد ارائه دهد.
• این امر به ایجاد روابط کاری قویتر میان کارکنان کمک میکند و سطح وفاداری را افزایش می دهد.
• اطلاعات نادرست و سوء تفاهمات را که به نوبه خود باعث کاهش انگیزه و نارضایتی در میان افراد می شود، کاهش می دهد.
• به کارکنان کمک می کند تا ماموریت و چشم انداز شرکت را درک کنند.
• کارایی را بهبود می بخشد و خطاهای پرهزینه احتمالی ناشی از اطلاعات نادرست را کاهش می دهد.
تهیه و تنظیم : گروه تحقیقاتی ثروت تفکر
دیدگاهتان را بنویسید